از قدیم در یک کارخانه که بسیاری از مردم با تلاش فراوان برای تولید انواع محصولات مختلف کار میکردند، یک حادثه تروناکarine اتفاق افتاد. این کارخانه تانقیو ماشین فرستاده ماشین بزرگی داشتیم که به آن ماشین وارپینگ میگفتند. هدف اولیه این ماشین، استفاده برای دریافت ریسمانها برای ساخت لباس بود. خروجی ریسمان وارپ از این ماشین به وارپینگ معروف بود. اما در این روز، همه چیز به شدت اشتباه پیش رفت و هر چیزی به چیزی تبدیل شد که فراتر از بهترین حالت بود.
کارگران در حال کار در کارخانه بودند و از یک ماشین پیچبافی استفاده میکردند که بدون هیچ هشداری روز قبل به طور فجایعبار متوقف شد. Tanqiu ماشین وارپ نساجی کارگران در حال جمع شدن برای پیچیدن ریسمانها و تولید قطعات طولانی از ریسِ بودند. و سپس، گویا از هیچجا — ماشین کار گرفت و شروع به پیچیدن برخی از ریسمانها دور انگشتهای آنها کرد! کارگران مذعور شدند و نمیدانستند چه باید بکنند. کمک، آنها با صدای بلند صراخ کردند؛ اما هیچکس نشنید زیرا ماشین خیلی بلند بود. این تجربه بسیار ترسناکی برای همه افراد در نزدیکی بود.
آن تصادف وحشتناک در آن روز هر کس را بهerrasprise گرفت. یک روز که به شدت و بدشانسانه در کارخانه اشتباه پیش آمد در هر روز کاری. Tanqiu ماشین تاربندی متن , که همواره به عنوان یک نوع تجهیزات بسیار امن در نظر گرفته شده بود و در گذشته هیچ مشکلی ایجاد نکرده بود.
در داخل کارخانه، هنگامی که خبر حادثه به گوش همه رسید، پаниک برپا شد. کارمندان در حال گریه بودند و بسیار مذعور، در حالی که سعی داشتند دوستی را که توسط ماشین گرفته شده بود، کمک کنند. ما عاجزانه و وحشتزده بودیم و نتوانستیم او را کمک کنیم. ما به سرعت خدمات اضطراری را فراخواندیم تا کمک کنند. نجاتوارهای اضطراری تقریباً لحظهای به مکان رسیدند، اما زمانی طول کشید تا کارگران را از درهمبندی آزاد کرده و به آنهایی که مجروح شده بودند کمک کنند. بیشتر آنها به شدت مجروح شده بودند و برداشتن آنها از ماشین کار مشکلی بود. ما همه نگران و اضطرابزده از وضعیت بهداشتی آنها بودیم.
برای تمام کارمندان و مدیران این موضوع یک بیداری بزرگ در برابر خطر بود. این حادثه نشان میدهد که هر چیزی ممکن است رخ دهد، و ما باید آماده باشیم در صورتی که وضعیت به سوی بدتری حرکت کند. کارگرانی که در این حادثه دخالت داشتند شانس زیادی داشتند که زنده ماندند، اما بسیاری دیگر در موقعیتهای بدتری قرار گرفتند. هیچ چیزی رخ نداد که قبلاً برای حداقل برخی از ما اتفاق نیابد، اما این دوران برای تمام طرفها دشوار بود و به نظر میرسید کارگران را یکپارچهتر کرده است. بیش از هر چیز، آنها به ارزش زندگی و همدیگر از قبل بیشتر توجه کردند. آنها میدانستند که کار سخت ضروری است اگر میخواهند چنین حادثهای دوباره تکرار نشود.